عباس عبدی فضای مجازی ظرفیت آن را پیدا كرده تا هر گاه خواستیم مفری برای فرار از بار مسوولیت پیدا كنیم، آن را به عهده فضای مجازی بیندازیم. از جمله قتل فجیع یك خانم در اهواز را به عهده آن انداختند و دیدم كه آقای زیدآبادی به طعنه و طنز گفت كه مقصر اصلی آهن است كه توانسته‌اند با آن كارد برنده‌ای بسازند و گردن دختر را گوش تا گوش قطع كنند. فارغ از این طعنه؛ آقای دادستان كل در این باره گفته‌اند: «در اهواز حادثه وحشتناكی توسط همسر یك زن در یكی از میادین اهواز به راه افتاد كه بنیان اصلی آن به فضای مجازی برمی‌گردد، موضوع از این قرار است كه در فضای اینستاگرام فردی از كشور سوریه خانم را فریب می‌دهد و بعد از مدتی به كشور تركیه رفته و در آنجا عكس‌ها و فیلم‌هایی را می‌گرفتند و از طریق اینستاگرام به همسر خود ارسال می‌كردند، بعد از مدتی زن به كشور باز می‌گردد و علت بریده شدن سر زن اهوازی توسط همسر خویش، همین فضای مجازی است كه باعث تحریك شدن همسر زن بود.» مساله این است كه این رفتارها از جمله فرار دختران و زنان از خانه مربوط به سال‌های اخیر نیست، پیش از انقلاب هم وجود داشت، بسیاری از زنان اماكن خاص فراری‌های از خانه به ویژه از شهرستان‌ها بودند. آن زمان تقصیر كی بود؟ با این منطق باید تقصیر خودرو و قطار و هواپیما گذاشت كه امكان نقل و انتقال سریع و دور را به آنان می‌داد! واقعیت این است كه هر پیشرفتی در فناوری برای همه اعم از افراد عادی یا مجرم، امكانات جدیدی را فراهم می‌كند. نمونه آن اسلحه است. بسیاری از جرایم با اسلحه انجام می‌شود، پس چرا اصل وجودی آن را نفی نمی‌كنند؟ شاید بگوییم داشتن اسلحه را می‌توان ممنوع كرد، پس آیا فضای مجازی را هم باید ممنوع كرد؟ این استدلال نادرست است، زیرا داشتن چاقو را چرا ممنوع نمی‌كنیم؟ برای اینكه با منع داشتن چاقو، زندگی مختل می‌شود. حتی اتفاقا بسیاری معتقدند كه اسلحه را هم باید آزاد كرد، زیرا در جامعه‌ای كه ممنوعیت اسلحه فقط شامل افراد و شهروندان عادی می‌شود و افراد شرور و مجرم به هر نحوی كه بتوانند اسلحه را تهیه می‌كنند، مردم را در برابر مجرمین خلع سلاح كرده‌ایم. در این میان مجرمین سلاح دارند، ولی مردم عادی از داشتن آن محروم شده‌اند. البته در یك جامعه‌ای كه پلیس قدرتمند است، ماجرا فرق می‌كند. بگذریم. به نظر می‌رسد كه در برابر پیشرفت‌های فناوری نباید موضع انفعالی و دفاعی گرفت و خواهان محدودیت شد، چون منافع آن بسیار زیاد و وجودش ضرورت پیشرفت است و هزینه‌های آن از جمله استفاده افراد شرور و مجرمین را باید از طریق سازوكارهای درونی آن و نیز آموزش و فرهنگ‌سازی كنترل كرد. بدون تردید اگر آن خانم مقتوله تماس اینترنتی نداشت به آن رابطه كشیده نمی‌شد، ولی به احتمال فراوان مثل نسل‌های پیش از خودش از طریق دیگر به ایجاد رابطه‌ای عاطفی اقدام می‌كرد. مشكل اینجاست كه اگر دختر ۱۲ ساله را شوهر دهید و زندگی زناشویی برای او از زمانی آغاز شود كه باید سرگرم آموزش و تفریح و بازی باشد، در این صورت او را وارد سیاهچاله‌ای خطرناك كرده‌اید و همزمان به دست او نیز یك وسیله خطرناك مثل تلفن هوشمند داده‌اید. در اینجا، مسوولیت اصلی به عهده اینترنت نیست، اینترنت هم مثل خودرو فقط سرعت حمل و نقل را زیاد می‌كند و اگر كسی خواست فرار كند، از این طریق عمل خواهد كرد، ولی از هر یك میلیون مسافر شاید یك نفر قصد فرار داشته باشد. بنابراین مشكل اصلی، رویكردی است كه نسبت به پدیده‌ها و فناوری‌های نو وجود دارد. رویكرد شكست‌خورده‌ای كه از زمان ورود هر فناوری به ایران با مخالفت محافظه‌كاران مواجه می‌شد، حتی آن را حرام می‌دانستند، ولی تاكنون سابقه نداشته كه بتوان جلوی پیشرفت حتی یكی از فناوری‌ها را گرفت؟ چون پیشرفت آن متناسب با نیاز بشر است. چیزی كه نیاز بشر است نمی‌توان راهش را سد كرد. هر گونه مقاومت در برابر آن فقط روح و جسم را فرسوده می‌كند، سپس در برابرش كوتاه می‌آیند و منفعل می‌شوند. بهترین راه، استقبال از فناوری است، طبعا می‌توان مردم را برای كاهش عوارض سوءاستفاده از آن همراه كرد و بدون كاربرد روش‌های گرفتن و بستن و جمع كردن و مجازات نمودن، استفاده صحیح از آن را ترویج كرد و جلوی تبعات منفی آن را گرفت یا كم كرد. به‌طور قطع باید گفت كه دشمنی با اینترنت و فضای مجازی حتی از دشمنی با روزنامه و رادیو و تلویزیون هم بی‌ثمرتر است.